مؤلف: محمدرضا افضلی




 
از کلیم حق بیاموز‌ای کریم *** بین چه می‌گوید ز مشتاقی کلیم
با چنین جاه و چنین پیغمبری *** طالب خضرم ز خودبینی بری
موسیا تو قوم خود را هشته‌ای *** در پی نیکو پی‌ای سرگشته‌ای
کی قبادی رسته از خوف و رجا *** چند گردی چند جویی تا کجا
آنِ تو با توست و تو واقف برین *** آسمانا چند پیمایی زمین
گفت موسی این ملامت کم کنید *** آفتاب و ماه را ره کم زنید
می‌روم تا مجمع‌البحرین من *** تا شوم مصحوب سلطان زمن
اجعل الخضر لأمری سبباً *** ذاکَ اَو امضی و إسری حقباً
سال‌ها پرّم به پرّ و بال‌ها *** سال‌ها چه بود هزاران سال‌ها
می‌روم یعنی نمی‌ارزد بدان *** عشق جانان کم مدان از عشق نان
این سخن پایان ندارد ‌ای عمو *** داستان آن دقوقی را بگو

مولانا به دنبال این سخن که در این همدمی‌ها رازی هست که موسی خواستار همراهی خضر می‌شود و این که چرا موسی در پی خضر می‌رود، می‌گوید: این رابطه در آیه‌های 65 تا 82 سوره‌ی کهف آمده و در آن‌جا پروردگار از (عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا) سخن می‌گوید و در آیه 65، پروردگار از علم لدنّی خضر یاد می‌کند: (وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْماً). مولانا سرّ و رمز این همراهی را مشتاقی حضرت موسی به ادراک حقایق الهی می‌بیند و می‌گوید: همین شوق است که او را در پی خضر روان می‌کند و از خودبینی دور می‌سازد. «قوم خود را هشته‌ای»، یعنی این قوم به هدایت تو نیاز دارند، آنها را بی سرپرست نگذار؛. تو خود شاهی و از مردانِ واصلی و از مرتبه‌ی خوف و رجا بالاتر رفته‌ای؛ تو خود مرد کاملی، چرا این همه افتادگی می‌کنی؟ موسی به ملامت‌گری که مولانا در ذهن خود ساخته جواب می‌دهد. «آفتاب و ماه»، خضر و موسی هستند. بگذارید سیر ما با هم ادامه داشته باشد و راه ما را به سوی حق نبندید. تشبیه به آفتاب و ماه از آن جهت است که موسی از خضر نور معنوی می‌گیرد؛ چنان که ماه از خورشید نور می‌گیرد.
موسی می‌گوید: من برای یافتن مصاحب و همدم سلطان عصر به مجمع البحرین می‌روم. اشاره است به آیه‌ی 60 سوره‌ی کهف. منظور از مجمع البحرین به نظر می‌رسد با توجه به موقعیت جغرافیایی محل زندگی حضرت موسی، بهتر است محل تلاقی خلیج عقبه و خلیح سوئز بدانیم. مولانا از زبان موسی می‌گوید: من در پی خضر می‌روم تا آن‌جا که دریای وجود ما هر دو، یا دریای حیات مادی و معنوی ما به هم پیوند یابد و از راه باز نمی‌ایستم تا هم‌نشین این مرد کامل و واصل شوم و سالیانی دراز را در این راه می‌گذرانم و سیر می‌کنم تا به حق واصل گردم. «حُقب»، یعنی روزگار دراز.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بین‌المللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول